فقط ۴ ساعت مونده تا یک پایان، و آغازی بی درنگ
سال میلادی رو می گم بابا!
اما نمی دونم، چیست این مرثیهء باران در فقرات ناودان ؟!
و هنوز واژه های پاییزی:
پاییز به فصلهای اتاقم دستبرد میزند؛
لحظه هایم،
مسخ می شوند،
میافتند.
کسی نیست قدمی بردارد از روی سر ثانیه ها،
و من،
در آرزوی خـــــــــش خش ثانیه هــــــــــــا،
زرد میشوم.