هرقدرم که تنبل باشم تو update کردن، روز Valentine رو نمیشه فراموش کرد.
پس این شعر هدیه به تک تکتون!
(با الهام از وزن "کوچه"ء فریدون مشیری)
باز همان کوچه، همان شبزدهء بی مهتاب؛
دگر بار، غریبانه من از فاصلهء خویش گذشتم،
آنقدَر رفتم و رفتم که دگر خویش نبودم.
به تو اما نرسیدم،
تپش قلب تو را هم نشنیدم،
و ندانم، بی تو من با چه خیالی به سر آغاز رسیدم؟
فقط اندازهء غمناکترین نبض شقایق،
کمی از اول رؤیای تو را محو به تصویر کشیدم،
و تصویر تو را چند قدم مانده به دریا،
بر لب پاکترین اوج ترانه،
کودکانه نقش کردم...
« نگذارم که دگر موجی از آن آبی بیرحم، همهء دلخوشی ام را برباید...
دگر هرگز نگذارم... »
ساحل گمشدهء ثانیه ها؛
آنهمه سادگی شب پره ها؛
وای، آن حادثهء بی تویی ام...
سلام یه سر هم به جمهوری فردای من بزن....
سلام دوست عزیز....وبلاگ زیبا و پر محتوایی دارین...براتون ارزوی موفقیت میکنم....مقداری از مطالب رو خوندم و بقیش رو افلاین نگه میدارم تا کامل بخونمم....پیش ما بیا و با امدنت صفای خودت رو به کلبه حقیر ما بیار...تا درودی دیگر بدرود.
اینهمه عشق را اینهمه اشک را نثار هر که کنی دور می شود اینجا برای ستایش جایی نیست باور کن. اینجا تملق گویان می برند و عاشقان می بازند باور کن....
سلام از اینکه دیدم دوباره نوشتی ۱۰۰۰ تا خوشحال شدم بابا یکمی تنبلی رو بذار کنار
اولش و نتونستم بخونم عکس تبلیغاتی نذاشت!
دوباره رفرش می کنم
فعلا بای
و برایم چیزی نماند جز دوری نگاهت...چقدر دلتنگت میشوم و چه روزها که خیره به دریا آن روزهای شاد از نظرم نمیگذرد
شعرت واقعا قشنگه......
خیییییییییییییلی قشنگهههههههههههههههه
.........
خیلی زیبا بود
باز هم که تنبل شدی آقا نیما....
سلام . خیلی جالب بود به ما هم سر بزنید. اگر هم مشکلی نیست به ما لینک بدهید . بای
مشت می کوبم بر در ... پنجه می سایم بر پنجره ها ... بگذارید هواری بکشم ... می خواهم فریاد بلندی بکشم که صدایم به شما هم برسد ... با عرض سلام و خسته نباشید و تبریک سال نو به جنابعالی ... بسیار جالب بود ... مستفیذ شدم ... اگه فرصت کردید یه سری هم به من بزنید زیاد دور نیست ... نبش کوچه مهربانی تو محله اون طرفی ... بر سر من منت می ذارید ... التماس دعا یا علی .... والسلام علی عباد الله الصالحین
سلام نیما خوبی؟؟ خیلی وقته که ازت خبر ندارم. سال نو مبارک امیدوارم سال خوبی داشته باشی.
نیما رنگ و بوی وب لاگت بوی غم و تنهایی گرفته چرا؟ من می تونم کمکت کنم. دلم نمی خواهد ناراحت ببینمت اونم اول سال با بهاری که اومده و همه چیز تازه شده.
منتظر بهار دل نیماییت هستم. آبی و دریایی باشی
ولی شعرت با وجود غمی که داشت خیلی زیبا بود.
راستی موافقی شعرهات رو چاپ کنم . می توانیم با هم یه کتاب بزنیم. موافقی؟؟؟؟
زیبا بود
تنبل خان.... بنویس دیگه!!
ای تنبل آپدیت کن دیگه