کابوس


روزی که نمی آید می آیی؛
       خیالگونه تر از بکرترین رؤیاها،
       آسمانی تر از آبی ترین پروازها،
       پرنده تر از آزادترین پرستوها.

منی را که نیستم خواهی دید؛
       از فاصله ای مجهول، به کوتاهی یک تردید، به ژرفای هزاران افسوس،
       آسمان ها ممنوع، ابرها بی معنی، طلوع ها خاموش، دشت ها تاریک.

نامی را که ندارم صدا خواهی زد؛
       از آنسوی پرتگاهی سیراب از لذت یک نابودی،
              تا انجماد ویرانی، که دیگر دستهایم نیست،
              تا انتظار پریشانی، که دیگر چشمهایم نیست،
              تا سوگ ناباوری، که هنوز در نگاهم هست، (از کرانه های بیرحم، خیره در عمق)

قلبی را که نمی تپد یاد خواهی کرد؛
       قطره اشکی اگر بود هنوز، به تو می گفتم،
              که « دگر دیر شده... تهِ این درّه واپسین جایی بود، که تو را می جستم... »
.
.
روزی که نمی آید می آیی، اما،
                                         منی را که نیستم خواهی برد...؟


نظرات 13 + ارسال نظر
ثمین جمعه 6 تیر‌ماه سال 1382 ساعت 07:47 ق.ظ http://saminsweety.blogsky.com

روزهای رویای من روزهایی که در تقویم نیست روزهایی که در آن آسمان زیبا است روزهایی که در آن انتظار هم بی معنا است.
* من شکوفایی گلهای امیدم را در خواب می بینم ...*

سلام نیما جان خیلی خیلی زیبا نوشتی
موفق باشی

رایا جمعه 6 تیر‌ماه سال 1382 ساعت 10:30 ب.ظ http://raya-abi.blogsky.com

خیلی خیلی ناز بودددددددددددددددد! ... بازم پیش من بیا. خوشحالم میکنی... رایا

دریا شنبه 7 تیر‌ماه سال 1382 ساعت 02:12 ق.ظ http://www.mygoleyakh.persianblog.com

نیما جان سلام
شعر خیلی خیلی زیبا بود اما چرا اینقدر نا امیدانه. دلم نمی خواهد تو آسمون آبی دلت لحظه ای قطعه ابری عبور کنه. حالا من این رو اینجوری می گم:
روزی می آید که به کنار تو میایم / روزی که دلت پر از گلهای اقاقی و یاس است.
روزی که ستاره های قلبت به انتظار من سو سو می زند.
خوب می دانم آن روز را تو برایم به ارمغان خواهی آورد
من به آرامش یاس به آبی دل دریایی تو منتظر می مانم

دریا سه‌شنبه 10 تیر‌ماه سال 1382 ساعت 02:34 ق.ظ http://www.mygoleyakh.persianblog.com

سلام نیما جان
خوبی؟ گفتم سری بهت بزنم و حال و احوالی بپرسم
موفق باشی

نازنین سه‌شنبه 10 تیر‌ماه سال 1382 ساعت 08:46 ق.ظ http://deniz.blogsky.com

سلام
شعر زیبایی بود
و در ضمن سمت و سوی نوشتننت کمی تغییر کرده
به امید رسیدن ..........

باران چهارشنبه 11 تیر‌ماه سال 1382 ساعت 01:35 ق.ظ http://bamdadebarani.persianblog.com

زیبا بود و غمدار . پر از واژه های نیستی و نبودن ... موفق باشی

رایا پنج‌شنبه 12 تیر‌ماه سال 1382 ساعت 10:27 ب.ظ http://raya-abi.blogsky.com

پس کجایییییییییییییییی؟ چرا آپدیت نمیکنی؟؟؟؟... پیش منم بیا

سرگشته تنها پنج‌شنبه 12 تیر‌ماه سال 1382 ساعت 11:07 ب.ظ http://baghearezooha.persianblog.com

به سویت پرواز کرده‌ام و همواره نگاهت را می‌جستم...ولی افسوس که مرا از یاد برده بودی و گمان می‌کردی تو را فراموش خواهم کرد............و اکنون باز هم به سویت پرواز می‌کنم تا در نهایت تورا در آغوش بگرم و می‌دانم که منتظرم می‌مانی....

دریا شنبه 14 تیر‌ماه سال 1382 ساعت 12:54 ق.ظ http://www.mygoleyakh.persianblog.com

سلام نیما
خوبی؟ سری به وب لاگت نمی زنی ؟ زود باش ما منتظریم
موفق باشی
دریا

فیونا شنبه 14 تیر‌ماه سال 1382 ساعت 02:49 ق.ظ http://javedaneh.persianblog.com

نازنین سلام. زیبا بود آنچنان زیبا که چندین بار چشیدمش. /منی را که نیستم.... / وقت کردی سری هم به غار من بزن. چشم انتظار آرامش و عطر یاست هستم. /قربانت می روم. فیونا

دریا پنج‌شنبه 19 تیر‌ماه سال 1382 ساعت 03:38 ق.ظ http://www.mygoleyakh.persianblog.com

سلام نیما از پیغام هایی که برام گذاشته بودی ممنونم. من هم برای تو سالهایی نیکو آرزو مندم.
امیدورام باز هم همه دوباره کنار هم جمع بشیم. و یاد این روزهای عزیز رو گرامی بداریم.

ثمین جمعه 20 تیر‌ماه سال 1382 ساعت 01:55 ب.ظ http://saminsweety.blogsky.com

نیما چرا اینقدر دیر دیر می نویسی ؟

ثمین جمعه 20 تیر‌ماه سال 1382 ساعت 02:27 ب.ظ

نیما بنویس دیگه دلم خیلی گرفته
هر بار می ایم همین مطالب قبلی است بنویس دیگه

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد