و ستاره برایم مفهومیست بس آشنا و زیبا...نگاهش همواره برایم آرامشی به همراه میآورد گویی تو نیز به آن مینگری ...آری گرمای نگاه تو را به همراه دارد....چه قدر شادم....از بازتاب نگاهت از ستاره...........
بیا ، طوری بیا که گونه هام از پس پای گریه نلرزند ای آب ها همه از تو زنده اند آدمیان همه از تو زنده اند علف از تو سبز آسمان همه از تو آبی عجیب ...!
سلام نیما جان .
اگر وقت کردی یه سر به تنهای عاشق بزن . تنهاست ، گناه داره . . . :(
راستی ، خیلی خوشحال میشم بهم لینک بدیم .
تنهای عاشق
آسمان شبهای کویر تقدیم تو باد
در آن سوی آسمان به انتظار تو ستاره ای می گرید.
و ستاره برایم مفهومیست بس آشنا و زیبا...نگاهش همواره برایم آرامشی به همراه میآورد گویی تو نیز به آن مینگری ...آری گرمای نگاه تو را به همراه دارد....چه قدر شادم....از بازتاب نگاهت از ستاره...........
نیمای عزیز
بیا ،
طوری بیا که گونه هام از پس پای گریه نلرزند
ای
آب ها همه از تو زنده اند
آدمیان همه از تو زنده اند
علف از تو سبز
آسمان همه از تو آبی عجیب ...!
عطر و آرامش یاس را از زیر سایهء خدا نبر .
سلام نیما
وبلاگ قشنگی داری . به من هم سر بزن
میبینم که باز تنبل شدی آقای قشنگ؟؟؟؟؟
درساتو خوب خوب بخوان....باشه آقایی؟؟؟؟
ستاره ها همیشه هستن...هیچ وقت آدم رو تنها نمیذارن...
نوشته هات رو شاید نفهمم چون هنوز خیلی واسم زوده ولی
بغض رو خوب میدونم چیه :)
زیبا می نویسی. دلم می خواد بازم بخونمشون. آفرین شاعر!
سلام نیما جان
از بس به وبلاگت سر زدم و شعر جدید ندیدم خسته شدم بابا جون چرا نمی نویسی؟